جک مالرز، مدیرعامل استرایک، توصیه میکند که از بازارهای قرمز نترسید و در کف قیمتها خرید کنید، اما پولهای هوشمند با علم احتمالات وارد بازار میشوند، نه شانس و حدسهای ساده.
«از بازارهای قرمز نترسید و در کف بخرید.» این توصیه جک مالرز، مدیرعامل استرایک است. استدلالش هم ساده است: دولتها چارهای جز چاپ پول ندارند و دیر یا زود سیل نقدینگی، قیمتها را بالا میبرد.
اما مشکل اینجاست: وقتی معاملهگر تازهکار (Retail) میشنود «در کف بخر»، معمولاً چشمانش را میبندد و روی دکمه خرید میکوبد. اما «پولهای هوشمند» و نهادهای مالی بزرگ، اصلاً اینطور عمل نمیکنند. آنها برای ورود به بازار، به جای «حس ششم» از «علم احتمالات» استفاده میکنند. سامار سن، از مدیران ارشد پلتفرم معاملاتی Talos، پرده از راز خریدهای سنگین حقوقیها برمیدارد.
شاید فکر کنید شرکتهای غولی مثل مایکرواستراتژی که مدام در حال درو کردن بیت کوین هستند، مثل ما «میانگین کم میکنند» (DCA)؛ اما روش آنها زمین تا آسمان با روشهای آماتوری فرق دارد. جدول زیر تفاوت رفتار یک تریدر معمولی با یک حقوقی کارکشته را در روزهای ریزش بازار نشان میدهد:
جدول ۱: نبرد آماتورها و حرفهایها در روزهای سرخ
| ویژگی | معاملهگر خرد (آماتور) 👤 | معاملهگر حقوقی (حرفهای) 🏢 |
| محرک ورود | دیدن رنگ قرمز و جوگیر شدن | سیگنالهای ریاضی و دادههای نقدینگی |
| نحوه سفارشگذاری | خرید یکجا یا تقویمی (مثلاً سر ماه) | خرد کردن سفارش با الگوریتم (برای مخفی ماندن) |
| واکنش به سقوط ۲۰٪ | ترس، استرس یا خرید شانسی | اجرای خونسردانه نقشه از پیش تعیین شده |
| هدف نهایی | گرفتن یک نوسان سریع | ساختن میانگین قیمت ایدئال در بلندمدت |
حقوقیها چطور در کفِ قیمت کمین میکنند؟
سامار سن توضیح میدهد که در ادبیات حرفهای والاستریت، چیزی به اسم «خرید در ریزش» وجود ندارد؛ آنها به این کار میگویند «مدیریت نقاط ورود».
وقتی بازار میریزد، یک تریدر حرفهای دنبال نشانههای آماری میگردد. آنها با بررسی «باندهای نوسان» و «الگوهای کندلی» از خودشان میپرسند:
اگر پاسخ اولی مثبت باشد، الگوریتمهایشان فعال میشود. برخلاف من و شما که دستی خرید میزنیم، آنها از رباتهایی استفاده میکنند که سفارشهای سنگین را به هزاران سفارش کوچک تبدیل میکنند تا بازار متوجه حضورشان نشود و قیمت ناگهان بالا نپرد.
اگر میخواهید از فاز آماتوری خارج شوید و مدیریت سرمایهتان را حرفهای کنید، این سه اصل را جایگزین رفتارهای قبلی کنید:
مهمترین درس این است: «استراتژی در روزهای آفتابی نوشته میشود، نه در روزهای طوفانی.»
نهنگها قبل از اینکه بازار قرمز شود، میدانند دقیقاً چقدر میخواهند بخرند. مثلاً تصمیم میگیرند: «اگر بیت کوین به ۸۰ هزار رسید، ۵ درصد از کل پولم را وارد میکنم.» وقتی بازار ریخت، دیگر فکر نمیکنند؛ فقط اجرا میکنند.
بزرگترین اشتباه تریدرهای خرد این است که تصمیم و خریدشان همزمان است.
حقوقیها بعد از پر شدن سفارشها، عملکردشان را بررسی میکنند: «آیا توانستیم در بهترین قیمت میانگین بگیریم؟» شما هم باید دفترچه معاملاتی داشته باشید. اگر در ریزش قبلی ترسیدید و نخریدید، یا هیجانزده شدید و در سقف خریدید، باید دلیلش را پیدا کنید.
برای برنده شدن در بازار ارز دیجیتال، نیازی نیست حتماً ابزارهای چند هزار دلاری داشته باشید. فرمول برنده شدن ساده است: «برنامهریزی قبل از ریزش» و «اجرای بیرحمانه و بدون احساس در زمان ریزش». اگر نمیدانید در قیمت بعدی چه کار خواهید کرد، یعنی شما یک قماربازید، نه یک معاملهگر.
سوالات متداول (FAQ)
استراتژی خرید پلهای (DCA) واقعاً چیست؟
خرید پلهای یا میانگین کم کردن، یعنی به جای اینکه تمام سرمایهتان را در یک قیمت وارد کنید، آن را تقسیم کرده و در قیمتهای پایینتر به صورت تدریجی خرید کنید تا میانگین قیمت خریدتان کاهش یابد.
بهترین زمان برای ورود به بازار چه وقتی است؟
حرفهایها منتظر «کف مطلق» نمیمانند چون هیچکس نمیداند کف کجاست. آنها در محدودههایی که از نظر تکنیکال و فاندامنتال «ارزنده» است، شروع به خریدهای پلهای میکنند.
چرا نباید وقتی بازار میریزد همه پولمان را وارد کنیم؟
چون همیشه احتمال ریزش بیشتر وجود دارد. اگر تمام نقدینگی خود را در اولین منفی بازار خرج کنید (اصطلاحاً تیرتان تمام شود)، در قیمتهای پایینتر فقط تماشاچی خواهید بود و فرصت طلایی کاهش میانگین را از دست میدهید.
منبع: آکادمی تبدیل
مطالب هفت صبح کریپتو صرفاً با هدف اطلاعرسانی و آموزش در حوزه رمزارزها منتشر میشود و به هیچوجه توصیهای برای خرید، فروش یا سرمایهگذاری نیست. فعالیت در بازار ارزهای دیجیتال با ریسک همراه است و هر فرد باید پس از تحقیق و با پذیرش کامل مسئولیت تصمیمگیری کند.
بدون دیدگاه